شاید در ابتدا فکر کنید که موضوع این کتاب در مورد علوم موشکی است و مطالعه آن برای عموم مناسب نیست. این کتاب درواقع به علوم موشکی ربطی ندارد! پر است از توصیه ها و راهکارهای مفید و هوشمندانه و داستان های الهام بخشی که رویکردتان به زندگی را متحول می کند و به شما نیرویی می دهد تا دنیای تان را تغییر دهید.
با خواندن این کتاب با اینکه دانشمند موشکی نیستید، می توانید مثل یک دانشمند موشکی با مسائل روزمره مواجه شوید. سررشته کارها را در زندگی خود به دست بگیرید؛ فرض ها، کلیشه ها و الگوهای قدیمی فکرتان را زیر سؤال ببرید. چیزهایی که به نظر دیگران مانع پیشرفت است برای شما فرصتی می شود که بتوانید واقعیت ها را مطابق میل خود تغییر دهید. عاقلانه با مسائل مختلف روبرو شوید و راه های خلاقانه ای باز تعریف کنید که وضعیت فعلی ایستا را تغییر دهد.
با خواندن کتاب مثل یک دانشمند موشکی فکر کن به ابزارهایی مجهز می شوید که به شما کمک می کند علم را از شبه علم تشخیص دهید تا بتوانید مسیرهای جدیدی ایجاد و راه هایی برای غلبه بر مشکلات آینده پیدا کنید.
بی عملی امن ترین گزینه ممکن
اگر در کنار بدترین وضعیت ممکن بهترین وضعیت ممکن را در نظر نگیرید، ذهن ما به صورت خودکار جلوی تحرک و عمل را می گیرد، چون بی عملی امن ترین گزینه ممکن است. ولی ضرب المثلی چینی در این زمینه هست که می گوید: قدم برنداشتن خود یک قدم غلط است. اگر طبق این ضرب المثل تصور کنیم خمره ای طلا در انتهای مسیر در انتظار ماست، حتماً دست به کار می شویم و قدم برمی داریم.
حاشیه امن را بالاتر ببرید
هرچه میزان خطر بالاتر باشد، باید حاشیه امن را نیز افزایش داد. اگر احتمال خرابی بالاست، اگر در صورت شکست هزینه های زیادی به بار می آید و اگر نمی توان از در دوم دوباره به در اول بازگشت، باید حاشیه امن را بالا برد. اگر تصمیماتی که می گیرید امکان اصلاح و برگشت ندارد، باید حاشیه امن تان را بالا ببرید.
دانش می تواند دید ما را تغییر دهد
همان چیزی که دانش را به فضیلت تبدیل می کند، به رذیلت نیز تبدیل می کند. دانش به ذهنیت ما شکل می دهد؛ ما را آگاه می کند و تمام چارچوب ها، برچسب ها، دسته بندی ها و دیدگاه های ما نسبت به جهان را ایجاد می کند و در کل هر آنچه بر نگاه ما به دنیا تأثیر می گذارد، از فیلترهای عکس برداری در شبکه های اجتماعی تا ساختار های شاعرانه، با پیشرفت علم به وجود آمده اند. شکستن این ساختارها کار دشواری است، چون به درد می خورند و برای ما مفید هستند. این ساختارها راه هایی برای شناخت در جهان به ما می دهند و باعث کارآیی و بهره وری بیشتر ما می شوند.
اما اگر مراقب نباشیم، دانش می تواند دید ما را تغییر دهد و به راه غلطی بکشاند. مثلاً کسی که می فهمد قیمت موشک در بازار بالاست، فکر می کند فقط دولت ها و شرکت های بزرگ وابسته به آن، که پول فراوانی دارند، می توانند موشک بسازند. دانش، بی آنکه بخواهیم، ما را برده ی افکار عمومی می کند و افکار عمومی همیشه نتایج شناخته شده به بار می آورد.
حتماً بخوانید: کتاب روانشناسی پول؛ کتابی برای گرفتن تصمیمات مالی درست
برای تحول صنعت به افکار نو نیاز است
اگر بخواهیم صنعتی را متحول کنیم، نباید به دنبال استخدام کسانی باشیم که سال ها در آن حرفه کار کرده اند و حرفه ای شده اند، بلکه باید از افکار نو استفاده کنیم. بیرون از هر حرفه ای می توان کسانی را پیدا کرد که افکار تازه دارند و می توانند اسباب ایجاد تحول باشند.